85- گالری (2)

 

 

نمی شه اسامی تصاویر رو به فارسی نوشت، نمی شه شین رو مجبور کرد که برای نقاشی هاش اسم بگذاره.

- تصویر اول تصویریه که شین از هواپیما دیده. زمین رو این شکلی دیده و تصویر کرده.

- تصویر دوم اتوبوسه. گوشه پائین صفحه سمت راست هم می تونین اسپانچ باب رو ملاحظه کنین.

-تصویر سوم اسبه. آواز می خونه و به یک جزیره نزدیک می شه. نمی دونم چرا توی ذهن این دخترک همه اسب ها آوازه خونن!

-تصویر چهارم یک دایناسوره. چه چشم مهربونی هم داره.

 

سین، مامان شین

 

84- نصیحت مادرانه (2)

دخترم

بعداْ که سواد دار شدی، هر وقت خواستی از وسیله ای استفاده کنی، حتماْ کتابچه راهنماش رو مطالعه کن. بعضی وقت ها مطالعه نکردن کتابچه راهنما ضرر های زیادی به بار می آره.

این رو از من بشنو.

سین، مامان شین

83- گالری (1)

این نقاشی ها طی سه ماه تابستون کشیده شدن. تاریخ دقیق شون رو متاسفانه ثبت نکردم. آس جوادیت دختر ما رو توی نقاشی " اسبِ عاشقِ..." می بینین؟ من کشته مرده اون خالکوبی روی بدن اسبه ام. اونی که دو تا اسب دارن همدیگه رو می بوسن!

82- پروانه شایسته، بال می زنه آهسته

اگر کوچولوتون قراره توی جشن نوروزی مهدکودک شعری در وصف بهار بخونه، یا اگه کلاس اولی تون قراره برای حرف "پ" نمادی درست کنه، این کاردستی به دردتون می خوره. وگرنه خودم هم نمی دونم که به چه کار می آد!

ما اسمش رو گذاشتیم : "پروانه بال بزن". این پروانه دو تا دسته مورب داره که مثل حرکت قیچی عمل می کنن و بال زدن پروانه با باز و بسته کردن دسته ها شبیه سازی می شه.

شکل نیمه یک پروانه رو روی مقوا بکشید. یک مستطیل به میانه بدن پروانه اضافه کنین. ببرین و از حاصل کار به عنوان الگویی برای کشیدن نیمه قرینه استفاده کنین. روی مستطیل هایی که به عنوان "دسته" در نظر گرفته شدن، برش هایی بزنین که بشه دو طرف بدن پروانه رو روی هم سوار کرد.

 مقوایی که ما استفاده کردیم کمی نازک بود و مجبور شدیم با چسب محکمش کنیم. یعنی چند دور چسب اسکاچ روی دسته چسبوندیم و با ضخیم تر شدن دسته، استحکامش هم تامین شد. حتی اگر شکل بدن پروانه کاملاْ قرینه نیست و به هم نمی چسبه، می تونین از چسب اسکاچ استفاده کنین. بعد از اتمام چسب کاری می تونین با رنگ گواش سفید کاملا آثار اشکال روی مقوا یا چسب استفاده شده رو محو کنین و زمینه مناسبی درست کنین برای رنگ آمیزی.

کاربرد دیگه ای، حالا چه به شکل پروانه چه به اشکال دیگه، به ذهن تون خطور نمی کنه ؟

سین، مامان شین

81- نصیحت مادرانه (1)

دخترم

"همیشه از ابزار مناسب استفاده کن"

ابزار نامناسب باعث کاهش کیفیت کارت، و دلسردی و سرخوردگیت می شه.

اون قیچی مناسب دست های تو نیست. برای بریدن حروف کوچک روزنامه بایستی از قیچی دسته آبیه استفاده کنی. حالا که من به هیچ عنوان حاضر به پیدا کردنش نیستم، خودت بلند شو و ابزار مناسب کارت رو پیدا کن.

سین

نصایح مادرانه

توی اساسنامه روابط مادر-فرزندی که ته ذهنم دارم، یک جمله هست که اول اول نگاشته شده :

نصیحت اگه خریدار داشت، مفت نبود.

می خوام نصایحی که دارن باعث می شن حناق بگیرم رو اینجا ثبت کنم. شاید روزی روزگاری شین گذارش به اینجا افتاد و این جملات گهر بار به کارش اومد.

سین، مامان شین

80- دلمه گوجه فرنگی در جنگل

بهش می گم : شین، خاله شهزاد برات یه دستور آشپزی فرستاده. همونی که می خواستی. روی گاز درست می شه.

می گه : چیه دستورش؟

می گم: گوجه فرنگی رو برمی داری...

می گه : گوجه فرنگی؟ من غذایی که روی گاز درست بشه دوست ندارم! من دلم یه غذایی می خواد که همش بزنی.

می گم، البته توی دلم : ... جد و آباد و .... 

و بعد : خوب باشه. پس من تنهایی می پزمش. فرض می کنم توی جنگل هستم و قابلمه برای پخت غذا ندارم و مجبورم از گوجه فرنگی بجای قابلمه ....

 

زودتر از من توی آشپزخونه س. می گه : خوب حالا چیکار کنیم ؟؟؟

...

سر گوجه ها رو بریدیم و گوشت داخلش رو خالی کردیم. قارچ و پیاز و فلفل دلمه ای رو با گوشت گوجه و سوسیس خیلی ریز کرده و با کره تفت دادیم. بعد، من پنیر گودا گذاشتم جلوی شین که خورد کنه.

اگه عکس نمی گرفتم چه شکلی ثابت می کردم که از چهارتا برگ پنیری که براش گذاشتم، دو تاش رو خورده و همین قدر بیشتر خورد نکرده؟

شین در حال پر کردن گوجه ها :

می گه مثلا اینا میوه های جنگلی ان. خلاصه شکم گوجه ها رو با میوه های جنگلی ذکر شده پر کردیم و گذاشتیم توی فر. یه ریزه کره هم روش گذاشتیم که آب بشه.

غذای ساده و خوشمزه ایه و زود حاضر می شه.  دستور اصلی البته با این معجونی که ما درست کردیم فرق می کنه. توش خامه داره و ژامبون، که من توی خونه نداشتم و راستش حوصله بیرون رفتن برای خرید هم نبود.

 خاله شهرزاد دستت درد نکنه. ایشالله یه روز بریم تجریش از اون سبزیجات خوشگل بازارش خرید کنیم و  یه غذای معرکه درست کنیم و بگیم و بخندیم و...

سین، مامان شین

79- فرنی آماده

آدم یه لشکر دوست و رفیق داشته باشه، یکی از یکی خلاق تر و هنرمند تر - خانم ف شما تو گروهان بک آپ هستی خودت رو جزو لشکر حساب نکن - بعد بمونه که با این برنامه "آشپزی" که تخم لقش رو خودش انداخته تو دهن بچه ش چکار کنه.

دیگه از فقدان ایده - رو آوردم به غذاهای آماده. اولیش "فرنی" بود.

درست کردنش دردسری نداشت. آب به پودر آماده اضافه می کردیم و می گذاشتیم روی گاز تا غلیظ بشه. شین مدتی بود که می گفت دوست داره غذا بپزه. یعنی روی گاز بپزه. اینجوری هم من وقت زیادی تلف نکردم،  هم حس مهم بودگی ناشی از ایستادن پای گازِ شین ارضا شد.

شین درست کردنش رو خیلی دوست داشت ...

ولی خوردنش رو نه. با همه تمهیداتی که چیدیم، دو قاشق بیشتر نخورد. استدلالش هم منطقی بود، قرار بود "امتحان" کنه، که کرد!

سین، مامان شین

78- حکایت همچنان باقی ست (3)

تلاش می کنه که با لبه قیچی روی بال "پرنده"ش نقش پر بزنه. می گه این "خط بالشه".

این پرنده واقعاْ موجود ابلهی شده. به خدا!

 

سین، مامان شین

77- حکایت همچنان باقی ست (2)

سرکار علیه خانم ف، این تاج به سفارش شما برای شخص شخیص سنجاقک بانو ساخته شده. چون این شکلی که من می بینم، این درد رویالتی وبال گردن شما هم هست!

اما چون آوردن این تاج برام ممکن نیست، به خودت یاد می دم که برای سنجاقکم درست کنی.

می تونی از ظرف آب معدنی یا هر کانتینر مشابه برای ساخت تاج استفاده کنی. کافیه الگوی مورد نظرت رو با ماژیک روش بکشی و بعد ، چون خودت افتضاح می بری، بدی آقای میم قشنگ با قیچی برش بزنه. این شکلی :

می تونین با فندک لبه های تیزش رو صاف کنین که احیاناْ باعث بریدن دست تون نشه. بقیه مواد شامل مقدار متنابهی دستمال توالت، یک فرچه کوچیک و چسب چوبه. دستمال توالت رو به قطعات کوچیک می برین، بعد روی بدنه تاج می گذارین و با فرچه آغشته به چسب چوب روش می کشین. بعد از خشک شدن دستمال ها، می تونین با هر چیزی که خواستین تزئینش کنین، من از گردنبند پاره شده و مروارید های اسباب بازی های داغون شده شین استفاده کردم و با چسب حرارتی چسبوندم به بدنه تاج. وقتی کار خشک بشه این شکی می شه :

حالا از رنگ طلایی، یا نقره ای، یا به قول شین : "آبی! یه وخ دیدی شاهزاده هه پسر بود"، برای رنگ آمیزیش استفاده کنین.

اگر از بطری نوشابه خانواده استفاده کردی، چون قطر کمتری داره، دالبر ها رو کمی دراز تر و باریک تر ببر، و با چسبوندن مقوای نازک به پشت کار ساپورتش کن که خم نشه.

زیاده عرضی نیست

شین، مامان سین

76- سلام به پائیز، پائیز برگ ریز

تابستون گذشت. مثل برق و باد. شین تابستون امسال رو با تمام نمادهاش، سبزی و گرما، میوه های خوشمزه، اسکیت و دوچرخه سواری ، قلعه ماسه ای کنار دریا، دیر خوابیدن و دیر بیدار شدن، تماشای کارتون های مورد علاقه ش و در پایان، تهیه و تدارک و اشتیاق برای شروع مدرسه طی کرد. بعله، دخترک کوچیک من کلاس اولی شد. دیدنش توی یونیفرم مدرسه، و نق های بی پایانش که " پس کی مدرسه مون باز می شه؟" قند توی دلم آب می کرد.

 

و پائیز، مثل پاداشی برای من اومده.

رسیدن پائیز، برای تمام کسانی که دوستش دارن، خجسته.

 

سین، مامان شین